* ضرب المثل درباره مرگ *
انتظار بدتر از مرگ است
اشاره به شدت اضطراب و تب و تاب انتظار که مرگ هم غیر قابل تحمل تر می باشد.
آفتابه لب بام
کسی که پیر شده و اثرات مرگ در او ظاهر شده باشد.
با لباس سفید میآید با کفن سفید می رود
عقیده و سفارش بزرگترها در مورد ازدواج مبنی بر اینکه: دختر وقتی شوهر کرد و با لباس سفید عروسی به خانه
شوهر رفت باید تا آخر نزد او مانده و با خوب و بدش بسازد و فکر جدایی را از سر بیرون کند تا اینکه با مرگ خانه را ترک نماید.
بوی حلواش میآمد
کسی که پایان عمرش نزدیک بوده و آثار مرگ در او پدیدار شده باشد.
به تیر غیب گرفتار شدن
به مرگ یا حالی ناگهانی دچار شدن.
ترس برادر مرگ است
مساوی دانستن ترس و مرگ؛ و چه بسا که ترس به دلیل تکرار و استمرار بدتر از مرگ باشد.
توبه گرگ مرگ است
کسی که پیوسته توبه کند اما آن را بشکند و نتواند دست از عادت زشت خود بردارد.
* ضرب المثل درباره مرگ *
شتری است که در خانه همه میخوابد
مسئله یا موردی است که برای همه پیش میآید (مثل ازدواج و مرگ).
عزرائیل را جواب کردن
به کسی یا بیمار بدحالی میگویند که از مرگ حتمی جان بدر برده باشد.
غزل خداحافظی خواندن
به دو معنی:
پایان عمر و دم مرگ.
جدایی و یا قهر و کناره گیری و قطع مراوِده.
کپه مرگ
خوابیدن یا خواباندن توهین آمیز و همراه با دلخوری و ناراحتی.
* ضرب المثل درمورد مرگ *
مرگ خوبه برای همسایه
هر چیز بدی را برای دیگران خواستن، در خطر و ضرر دیگری را جلو انداختن.
مرگ میخواهی برو گیلان
کسی که در موقعیت مناسب و ایدعآل قرار گرفته و چیزی کم نداشته باشد و بازهم گله مند بوده و ناز بکند.
مرگ یکبار شیون یکبار
به سیم آخر زدن و قضیه را تمام کردن، هرچه باداباد گفتن.
من مرده تو زنده
اتمام حجت کسی که پیشبینی و نظر خود را درست دانسته و به وقوع آن مطمئن باشد اگرچه بعد از مرگش.
نوشدارو پس از مرگ سهراب
چارهجویی و عالج واقعه بعد از وقوع، کار یا کمکی که در زمان الزم انجام نشده و پس از اینکه کار از کار گذشت در صدد کمک و اصالح بر آیند.
هفت تا جون داره
کسی که از خطرات متعدد و از مرگ جان بدر برده باشد.
* ضرب المثل برای مرگ *