ضرب المثل درباره زبان

* ضرب المثل درباره زبان *

اگر هفت تا دختر کور و کچل داشته باشد به ساعتی شوهر میدهد

اشاره به زرنگی و زبانبازی طرف.

با زبان بی زبانی

با رفتار و عمل و با اشاره غیر مستقیم منظور خود را به کسی فهماندن.

زبانت را گاز بگیر

امر به حرف نزدن به کسی که حرف نامربوطی مثل توهین مقدسات یا نفوس بد بر زبان جاری کرده باشد.

پاشنه دهن را کشیدن

زبان به فحش و بد و بیراه و ناسزا باز کردن.

جانا سخن از زبان ما میگویی

حرف دل خود را از زبان طرف صحبت شنیدن.

جواب های! هوی

جواب فحش و بد زبانی، خشونت و بدزبانی و جواب خوبی و خوش زبانی، مالیمت و خوشزبانی است.

حیا را خورده، آبرو را قی کرده

آدم بیشرم و بیآبرو و بیادب، کسی که اختیار زبان خود را نداشته باشد و هرچه بخواهد میگوید و یا هر کار
میخواهد انجام میدهد.

دُم در آوردن

پررویی و زبان درازی.

زبان به دهان گرفتن

ساکت شدن و حرف نزدن.

زبان خر را خلج میداند

هر کس زبان مثل خود را بهتر میفهمد و با آن آشناتر و راحتتر است.

زبان خوش مار را از سوراخ بیرون میکشد

اشاره به تأثیر خوش زبانی و بکار بردن الفاظ نیکو پسندیده.

زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد

احتیاط در سخن گفتن و پرهیز از گفتن حرفهای نیشدار و خطرناک که ممکن است به قیمت جان تمام شود.

زبانم مو درآورد

اشاره به تکرار بیش از حد حرفی یا توضیحی و یا در خواستی.

زخم شمشیر خوب میشود، زخم زبان خوب نمیشود

واقعیتی غیر قابل انکار اینکه چه بسا جراحات هولناک که معالجه شده اما اثر و زخمی که از یک سخن سوزاننده و
تأثیرگذار بر جای میماند همیشه در دل و ذهن باقی و ماندگار خواهد بود و قابل ترمیم و اصالح نیست.

کت بده کاله بده، دو قورت و نیم بالا بده

کسی که در حق دیگری خدمت و خوبی کرده و دست آخر هم بدهکار شده و دچار زخمزبان و توقعات بیجا گردد.

لام تا کام صحبت نکردن

کمترین سخنی بر زبان نیاوردن.

لق لقه زبان

بر زبان آوردن مکرر کلمه و موضوعی، به طوری که مدام فقط راجع به همان چیز صحبت شود.

نقل مجلس

حرف یا موضوعی خاصی که وِرد زبانها بوده و در همه جا و همه کس از آن صحبت میشود.

هر سخن کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند

کالم بی ریا، بی تکلّف و صمیمی که از اعماق وجود بر زبان آید تأثیر خاصی روی شنونده گذاشته و بر دلش مینشیند.

* ضرب المثل درباره زبان (بدون معنی)

خوش زبان باش در امان باش !

زبان بریده بکنجی نشسته صم بکم — به از آسی آه نباشد زبانش اندر حکم . (( سعدی ))

زبان خوش، مار را از سوراخ بیرون میآورد !

زبان گوشت است بهر طرف بچرخانی میچرخه !

دیدگاهتان را بنویسید